تهوع
از تصویر ماهی ای که ولو شده یه طرف بشقاب و با لب و لوچه ی آویزون و نگاه مظلومانه زل زده بهم بیزارم.
مامان می گفت خوب شد تو نرفتی تجربی.
خوب شد من نرفتم تجربی،نه؟ حواست بهم هست؟
از تصویر ماهی ای که ولو شده یه طرف بشقاب و با لب و لوچه ی آویزون و نگاه مظلومانه زل زده بهم بیزارم.
مامان می گفت خوب شد تو نرفتی تجربی.
خوب شد من نرفتم تجربی،نه؟ حواست بهم هست؟